تعمیرات اساسی (اورهال) همزمان با دو بلای بیکاری و بیماری در منطقهی ویژهی پارس

سیف اله حسنی پور: چه در انتظار منطقهی ویژهی اقتصادی انرژی پارس بدون قرنطینه است؟ این سوالی است که شاید بعد از خواندن یادداشت ذیل بر عمیق بودن ابعاد آن پی ببرید. این سوال برای حال و روز منطقهای مطرح است که دراستانی واقع شده که با اعلام رسمی وزارت بهداشت، شیب ابتلای به ویروس

سیف اله حسنی پور: چه در انتظار منطقهی ویژهی اقتصادی انرژی پارس بدون قرنطینه است؟
این سوالی است که شاید بعد از خواندن یادداشت ذیل بر عمیق بودن ابعاد آن پی ببرید. این سوال برای حال و روز منطقهای مطرح است که دراستانی واقع شده که با اعلام رسمی وزارت بهداشت، شیب ابتلای به ویروس کرونا در آن تندتر هم شده است ( تا کنون ۱۸ نفر ابتلا و ۲ فوتی) و دیگر آخرین استان دارای وضعیت سفید نیست.
هر ساله بازهی زمانی تعمیرات اساسی (اورهال) پالایشگاههای مجتمع گاز در عسلویه و شهرستان کنگان یا پالایشگاه فجر جم و دهها پتروشیمی منطقه، از فروردین ماه شروع و تا پایان مهر یا آبان ماه و طبق برنامهریزی قبلی به صورت فشرده با حجم کار بالا انجام میگردد که بعضا” در پتروشیمیها این زمان از تیرماه آغاز و تا آذر ماه هم طول میکشد.
هر پالایشگاه یا پتروشیمی به طور متوسط تعداد ۳۰۰ تا ۷۰۰ نفر نیروی اورهال بکارگیری میکند که در میانهی کار با همپوشانی زمان تعمیرات دو پالایشگاه گازی یا پتروشیمی در عسلویه، حجم حضور این کارگران مقطعی عمدتا” غیر بومی ساکن در کمپ ها بالغ بر ۲۰۰۰ نفر هم میرسد که بالطبع اثرات و آسیب های خاص اجتماعی هم در پی دارد. (در این مقال فرصت بررسی آنها نیست)
این نیروها در سطوح کارگرکمکی تا استادکار (مکانیک، تنظیفات مکانیک، داربست بند، رنگ و عایق، ایمنی، جوشکار و پشتیبانی) مشغول به کار می شوند که عمدتأ آنها را پدیدهای چراغ خاموش بنام «نیرو رسانهای اتوبوسی» از سایر استانها وارد منطقه میکنند.
این روش تأمین نیرو که در تقابل آشکار با ماهیت وجودی ادارهی اشتغال و در تناقض جدی با شیوه نامه و مقررات موجود جذب منطقهی ویژه و مفاد پیمانهای کارفرما می باشد، قریب به بیست سال است!! که بر اساس برخی شنیده ها به صورت متوالی از طریق ارتباط، رانت و فامیل بازی نیرو رسانها با سر تیمهای پیمانکاری/رسمی بخش تعمیرات در داخل تاسیسات گازی و پتروشیمی، فرصت های شغلی نفرات بیکار بومی را جولانگاه خود قرار داده اند.
تلختر اینکه بعضأ بدلیل اینکه این نیرو رسانها نبض تامین نیروها را در دست خود دارند برای تحصیل مقاصد و زیاده خواهی در میانهی راه تعمیرات اساسی، بر کارفرما فشارهایی نیز وارد می آورند.!
تعمیرات اساسی یا همان اورهال تجربهای شناخته شده برای توانمندسازی، تقویت رزومه و آمادگی برای بکارگیری نیرو در چارت واحد تعمیرات فازها که یکی از پر تعداد ترین واحدهای هر تاسیسات است، محسوب و غالب افراد شاغل، گام اول ورودشان به کاریابی در تاسیسات، همین اورهال بوده است و سپس به تدریج وارد چارت شده و رشد کرده اند.
این روزها که با تعدیل نیروی قریب الوقوع پروژه های در شرف بهره برداری منطقه از یک طرف و خاتمهی اغلب فرصت جذب در چارتهای پالایشگاهی/پتروشیمی از طرف دیگر، با سیل کارجویان (بومی/بومی نما/غیر بومی) مواجه خواهیم بود، ضرورت دارد متولیان امر که سالهاست چشم خود را بر ظرفیت اشتغال روزمزد مدتدار یا مستمر پروژهای پیمانهای جاری یا پروژهای و اورهال بسته اند، متوجه باشند که اگر چه دیر، ولی زین پس طوری با ستاد (پالایشگاهها/پتروشیمیها) فرآیند کاری خود را باز تعریف نمایند که چارت مد نظر (دائم/ روزمزد مستمر/ روزمزد پروژه ای/اورهال) و بازهی زمانی پروژهای/اورهال را از طرف کارفرما بصورت دورهای دریافت نمایند تا به موقع از زمانبندی و حجم مشاغل مورد نیاز اطلاع کامل یابند و بتوانند اطلاعات پایهای مورد نیاز خود را پیشبینی و ساماندهی کنند نه اینکه در سیکل معیوب موجود، منتظر باشند تا کارجویان، خودشان کار پیدا کنند آنگاه ادارهی اشتغال فقط معرفی نامه را چاپ کند.
همچنین لازم است با ایجاد فایل آموزشی و بارگذاری در سایت اینترنتی اداره اشتغال، اهمیت تجربهی اورهال تبیین شود تا آگاهی رسانی به افراد جویای کار جامعهی پیرامون عادلانه صورت پذیرد، بر جذبها نظارت، این افراد حمایت شوند، در ادامه نیز از همین افراد برای مشاغل ثابت استفاده گردد و این سیکل توانمندسازی تجربی نیروهای بومی ساکن در صنعتیترین قطب کشور از طریق روش اورهال مستمرا” تکرار گردد تا در تأمین منابع این گونه فرصت های شغلی کمبودی نباشد.
اما دیگر مسئله اینکه هم اکنون نه استان که کشور با هجوم ویروس کرونا مواجه است.
تمهیداتی نظیر تعطیلی بخشی از بازارها، تب سنجی در ورودی شهرها، تعطیلی همایشها و نماز جمعه، لغو مسافرت ها، تمدید مهلت گواهینامه، تاخیر در اعزام مشمولین نظام وظیفه، تعطیلی مدارس و دانشگاه ها، شیفت بندی کارخانجات و مرخصی اجباری کارکنان شهرهای آلوده برای کاهش تراکم نیرو، ده ها تصمیم ریز و درشت همه بیانگر حساسیت ماجرا و تلاش برای مهار و کنترل چرخهی شیوع کرونا یا کاهش شیوع بوده است.
اما سوال واضح اینکه چرا اقدامات پیشگیرانه و مصوبات کمیته های سلامت در سطح منطقهی حساس صنعتی بویژه عسلویه و کنگان و پس کرانه آن، یعنی شهرستان جم به صورت ناهمگون اجرا میشود؟
در شهرهای مهاجرپذیر عسلویه و کنگان و شهرهای مجاور دستور منع برپایی چادر مسافران و عدم برگزاری جشن پذیرایی نوروزی مصوب شده است اما آیا کسی متوجه ورود ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ مسافر اورهال (نیروی فصلی غیر بومی) که چند صد نفر آن تاکنون وارد منطقه شده اند نیز هست؟ آیا در شرایط حساس کنونی این عبور و مرورها رصد شده اند؟
نیروهایی که ظاهرا” بعضا” بدلیل فوریت و فشردگی کار بدون تکمیل پرونده طب صنعتی و … بکارگیری میشوند و در خوابگاههای متراکم با کمترین امکانات بهداشتی، بلاشک به شیوع اپیدمی گسترده کرونا در منطقه سرعت خواهند بخشید.
متولیان امر باید تدبیری کرده، چاره ای عاجل بیندیشند برای دو معضل همزمان، که یکی مزمن است (بیکاری) و دیگری جدید (کرونا)!
به نظر اگر دیر تصمیم گیری شود به غیر از بیکاری، بیماری نیز نمود غفلت یا سوء مدیریت در منطقهای خواهد شد که سمبل درآمد و توسعهی کشور است؛ هرچند که برخی معتقدند، بیکاری بدتر از بیماری (کرونا) است!
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰